اهواز
برنامهٔ دهسالهٔ توسعهٔ شهر اهواز در دوران پس از جمهوری اسلامی
مقدمه
شهر اهواز به عنوان مرکز استان خوزستان، نقشی کلیدی در اقتصاد ایران ایفا کرده است. این کلانشهر با قرار گرفتن در قلب صنعت نفت کشور و مجاورت با رودخانهٔ کارون، از دیرباز یکی از مراکز اصلی تولید انرژی و کشاورزی بوده است. با این وجود، اهواز در دهههای گذشته با چالشهای عمیقی دستبهگریبان بوده است؛ از صدمات جنگ ایران و عراق گرفته تا سوءمدیریت منابع آب و محیط زیست. نتیجهٔ این عوامل، روندی از افول کیفیت زندگی و زیرساختهای شهری بوده که امروز بهوضوح در آلودگی هوا، خشکیدن کارون، گسترش حاشیهنشینی و نرخ بالای بیکاری مشاهده میشود. چنین شرایطی، ضرورت بازتعریف آیندهٔ شهری اهواز را دوچندان کرده است. در دوران جدید پس از جمهوری اسلامی، با رویکردی لیبرال، علمی و مبتنی بر توسعهٔ پایدار، فرصتی پدید آمده تا با برنامهریزی درست، اهواز را از وضعیت بحرانی کنونی به سمت شکوفایی و زیستپذیری سوق دهیم. در این مقدمه ضمن مرور جایگاه اهواز در اقتصاد ایران و چالشهای گذشته، بر لزوم ترسیم یک چشمانداز نوین برای آیندهٔ این شهر تأکید میشود؛ چشماندازی که بر پایهٔ واقعبینی، مشارکت همگانی و بهرهگیری از دانش روز، اهواز را به شهری پایدار و پویا بدل کند.
چالشها و ظرفیتها
- آلودگی شدید هوا و فرسایش زیستمحیطی: اهواز متأسفانه بارها در فهرست آلودهترین شهرهای جهان قرار گرفته است. حتی در سال ۲۰۱۱ سازمان بهداشت جهانی، اهواز را دارای «بدترین کیفیت هوا در میان شهرهای جهان» اعلام کرد. این وضعیت کماکان ادامه دارد و آسمان شهر غالباً در غباری غلیظ و نارنجیرنگ فرو میرود. مهمترین عامل، ریزگردها و توفانهای گردوغبار است که از بیابانهای اطراف و تالابهای خشکشده برخاسته و تنفس را برای شهروندان دشوار میکند. هر سال هزاران نفر از مردم اهواز دچار مشکلات حاد تنفسی و قلبی میشوند که ارتباط مستقیم با آلودگی هوا دارد علاوه بر ریزگردها، آلایندههای صنعتی ناشی از فعالیت پالایشگاهها، صنایع پتروشیمی و سوزاندن مشعلهای نفتی در پیرامون شهر، به تخریب محیط زیست منطقه سرعت بخشیده است. دشتهای حاصلخیز اطراف اهواز که زمانی به «هلال حاصلخیز» شهرت داشتند، اکنون بر اثر آلودگی نفتی و خشکسالی به زمینهایی کمبهره و غبارآلود بدل شدهاند. این فروپاشی زیستمحیطی، علاوه بر آسیب به کشاورزی بومی، چهرهٔ شهر را نیز تحتتأثیر قرار داده و فضای سبز شهری را بهشدت کاهش داده است. در مجموع، آلودگی شدید هوا و بحرانهای محیط زیستی مرتبط، یکی از جدیترین چالشهای اهواز بهشمار میرود که سلامت و زندگی روزمرهٔ شهروندان را مختل کرده و نیازمند اقدامی فوری و پایدار است.
- بحران آب و خشکی رودخانهٔ کارون: رود کارون به عنوان طولانیترین و تنها رودخانهٔ قابل کشتیرانی ایران، شریان حیاتی اهواز و خوزستان محسوب میشد. اما در دهههای اخیر، کارون با بحرانی بیسابقه روبهرو شده است. حجم آب این رودخانه بر اثر ترکیبی از خشکسالی مداوم، ساخت بیرویهٔ سدها و انتقال آب به حوضههای دیگر، بهشدت کاهش یافته است. طبق برآورد کارشناسان، دبی جریان کارون که روزگاری ۵۰۰ تا ۶۰۰ مترمکعب بر ثانیه بود، در برخی ماههای سال به کمتر از ۱۰۰ مترمکعب بر ثانیه افت کرده است. احداث سدهای متعدد نظیر کارون-۳ و گتوند بدون ملاحظات زیستمحیطی، و طرحهای انتقال آب به استانهای مرکزی (مانند اصفهان و یزد) باعث کاهش جریان طبیعی و خشکیدن بخشهایی از بستر کارون شده است. همچنین کاشت گستردهٔ محصولات آببر در خوزستان – از جمله ۸۰ هزار هکتار نیشکر – فشار مضاعفی بر منابع آب منطقه وارد کرده است.این تصمیمات ناپایدار و اشتباهات برنامهریزی، کارون را به سایهای از گذشته تبدیل کرده است؛ بهطوریکه در فصلهای گرم سال، سطح رود تا حدی پایین میرود که جز بستر گلی و تالابهای راکد چیز زیادی دیده نمیشود. از سوی دیگر، نفوذ پساب صنعتی و فاضلاب خام شهری به داخل کارون، کیفیت آب را به شدت کاهش داده و حتی تأمین آب شرب سالم برای اهواز را با مشکل مواجه ساخته است. خشکیدن رودخانه و بحران آب نهتنها اکوسیستم طبیعی را تخریب کرده، بلکه منجر به بروز توفانهای گردوغبار بیشتر (به علت خشکشدن تالابها و زمینهای اطراف) شده است که خود به چرخهٔ آلودگی هوا دامن میزند. بحران آب کارون، امروز یکی از حیاتیترین چالشهای اهواز است که ادامهٔ حیات اقتصادی و زیستمحیطی شهر را تهدید میکند.
- مشکلات زیرساختی در حملونقل، انرژی، مسکن و مدیریت شهری: اهواز به عنوان یک کلانشهر پرجمعیت، از ضعفهای جدی در زیرساختهای شهری رنج میبرد. در حوزهٔ حملونقل، نبود شبکهٔ حملونقل عمومی کارآمد بهوضوح احساس میشود. پروژهٔ قطار شهری اهواز که از سال ۱۳۸۵ کلنگزنی شد، پس از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز به اتمام نرسیده و تنها حدود ۲۴٪ پیشرفت فیزیکی داشته است. این تعویق طولانی به دلیل کمبود اعتبار، مشکلات قراردادی و سوءمدیریت، سبب شده اهواز همچنان از نعمت مترو بیبهره باشد. سامانهٔ اتوبوسرانی شهر نیز محدود و فرسوده است و بخش زیادی از مردم ناچار به استفاده از خودروهای شخصیاند که خود بر ترافیک و آلودگی میافزاید. شبکهٔ راهها و خیابانهای اهواز خصوصاً در عبور از رودخانه (محورهای شرقی–غربی) با گلوگاههایی مواجه است؛ تعداد و ظرفیت پلهای ارتباطی بر کارون کافی نبوده و در ساعات اوج، ترافیک سنگینی در این مسیرها پدید میآید. در بخش انرژی و خدمات، اهواز با وجود میزبانی تأسیسات عظیم نفت و گاز، با قطعیهای مکرر برق و افت فشار آب شهری در تابستانهای سوزان روبهرو است. شبکهٔ برقرسانی فرسوده و مصرف بسیار بالای کولرهایگازی در گرمای بالای ۵۰ درجه، باعث فشار بر زیرساخت انرژی میشود و خاموشیهای دورهای را رقم میزند. مشکلات تأمین و توزیع آب آشامیدنی نیز بهسبب فرسودگی خطوط، هدررفت و آلودگی منابع آبی، از معضلات جدی است. در بخش مسکن، رشد جمعیت و موجهای مهاجرتی (بهویژه پس از جنگ)، بدون برنامهریزی مناسب رخ داده و حاشیهنشینی گستردهای را به دنبال داشته است. بسیاری از خانههای مناطق حاشیهای فاقد اسکلتبندی ایمن یا سند مالکیت رسمیاندو شهر با کمبود مسکن استاندارد و مقرونبهصرفه مواجه است. در مجموع، مدیریت شهری در سالهای گذشته نتوانسته همگام با نیازها پیش رود؛ نبود یک طرح جامع مؤثر، عدم تمرکززدایی در تصمیمگیریها، و اجرای ناقص پروژههای عمرانی، چهرهٔ اهواز را آشفته کرده است. این کاستیهای زیرساختی نهتنها رفاه شهروندان را کاهش داده بلکه مانعی برای سرمایهگذاریهای جدید و رشد اقتصادی شهر نیز بهشمار میآید.
- فقر ساختاری، حاشیهنشینی و بیکاری مزمن: علیرغم ثروت عظیم طبیعی خوزستان، بخش بزرگی از جامعهٔ اهواز با فقر و محرومیت دست به گریبان است. برآورد میشود حدود ۴۰۰ هزار نفر در محلات حاشیهنشین اهواز زندگی میکنند که تقریباً یکسوم جمعیت شهر را تشکیل میدهد. این سکونتگاههای غیررسمی عمدتاً در اراضی حاشیهای و کمبرخوردار شکل گرفتهاند و از ابتداییترین امکانات شهری محروماند. بسیاری از این ساکنین، مهاجران جنگزدهٔ دههٔ ۱۳۶۰ از شهرهای مرزی خوزستان بودهاند که پس از جنگ ایران و عراق به اهواز پناه آوردند. اکنون محلاتی نظیر ملاشیه، کوی سادات، گلدشت، سیاحی و... با دهها هزار نفر جمعیت، فاقد زیرساختهای مناسب نظیر جادهٔ آسفالت، فاضلاب، مدرسه و درمانگاه هستند .حاشیهنشینی گسترده علاوه بر مشکلات بهداشتی و خدماتی، زمینهساز آسیبهای اجتماعی و احساس تبعیض در میان شهروندان شده است. از سوی دیگر، بیکاری مزمن از معضلات اصلی اقتصاد محلی است. استان خوزستان در سالهای اخیر یکی از بالاترین نرخ های بیکاری کشور را داشته و این نرخ در اهواز به مراتب بیشتر از متوسط ملی است. طبق گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری خوزستان در بهار ۱۴۰۴ حدود ۱۳٫۲٪ بوده (در مقابل میانگین ۷٫۳٪ کشور)؛ اما آمارهای غیررسمی حاکی از آن است که نرخ بیکاری واقعی حتی بالاتر (شاید بیش از ۲۰٪) باشد. کمبود فرصتهای شغلی بهویژه برای جوانان و فارغالتحصیلان، به مهاجرت نیروهای متخصص از اهواز انجامیده و چرخهٔ فقر را تداوم بخشیده است. این فقر ساختاری ریشه در وابستگی یکجانبهٔ اقتصاد منطقه به صنعت نفت (که اشتغالزایی محدودی برای بومیان دارد)، سیاستهای توسعهنیافتۀ گذشته و توزیع ناعادلانهٔ منابع دارد. پیامد آن، شکلگیری شکاف عمیق اجتماعی بین مناطقی از شهر است که از امکانات برخوردارند و بخشهای وسیعی که در محرومیت بهسر میبرند. معضل بیکاری و حاشیهنشینی مزمن، از جنبهٔ انسانی و اقتصادی مانعی جدی بر سر راه پیشرفت اهواز است و نیازمند راهحلهای ریشهای در برنامهٔ تحول شهری خواهد بود.
- ظرفیتهای بزرگ صنعتی، نفتی، کشاورزی و موقعیت راهبردی: با وجود همهٔ چالشها، اهواز از ظرفیتها و مزیتهای منحصربهفردی برخوردار است که میتواند موتور محرک توسعهٔ آینده باشد. نخست آنکه این شهر قطب صنایع نفت و گاز ایران است. حدود ۸۰٪ نفت خام ایران در میادین خوزستان تولید میشود. و شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب – مستقر در اهواز – ستون فقرات صنعت نفت کشور بهشمار میرود. بزرگترین میدانهای نفتی ایران نظیر آزادگان، آغاجاری و اهواز در این منطقه قرار دارند و پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی نزدیک (در آبادان، ماهشهر و ...) نشان از یک بنیان صنعتی عظیم در پیرامون شهر دارد. وجود این صنایع بزرگ، علاوه بر درآمد نفتی، به معنای حضور نیروی انسانی متخصص و زیرساختهای صنعتی (مانند شبکهٔ گستردهٔ خطوط لوله، نیروگاههای برق و کارخانجات مرتبط) در اهواز و خوزستان است. دوم آنکه خوزستان از گذشته قلب کشاورزی ایران بوده است. زمینهای وسیع و جلگهای با خاک حاصلخیز که توسط رودخانههای پرآب (کارون، کرخه، دز) سیراب میشدند، این استان را به یکی از مراکز تولید گندم، برنج، نیشکر، خرما و مرکبات تبدیل کرده بود. هرچند بحران آب اخیر به بخش کشاورزی صدمات جدی وارد کرده، اما ظرفیت احیای آن با اصلاح الگوهای کشت و فناوری مدرن همچنان بالاست. محصولات استراتژیکی همچون خرمای مرغوب، شیلات آبهای داخلی (پرورش ماهی در منابع آبی) و کشت زمستانهٔ سبزیجات و صیفیجات (بهدلیل زمستان ملایم منطقه) پتانسیل صادراتی قابل توجهی دارند. سوم، موقعیت راهبردی جغرافیایی اهواز امتیازی بیبدیل است. این شهر در جنوبغرب ایران، در نزدیکی مرز عراق و دروازهٔ ورودی به خلیج فارس واقع شده است. قرار گرفتن بر سر چهارراه ترانزیتی شمال-جنوب (از طریق راهآهن سراسری و بزرگراهها) و غرب-شرق، امکان تبدیل اهواز به مرکز لجستیک و بازرگانی منطقه را فراهم میکند. طرحهای اتصال ریلی به عراق (مسیر شلمچه-بصره) یا توسعهٔ بندرهای استان، میتواند نقش اهواز را در تجارت بینالمللی ارتقا دهد. همچنین وجود نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده در دانشگاههای معتبر اهواز (دانشگاه شهید چمران، جندیشاپور و ...) ظرفیتی نرمافزاری است که نباید نادیده گرفته شود. مجموع این ظرفیتهای صنعتی، کشاورزی و جغرافیایی، اگر با مدیریت کارآمد و دانشمحور همراه شود، میتواند اهواز را از وابستگی صرف به نفت خارج کرده و به شهری متنوع و پویاتر بدل سازد. برنامهٔ دهسالهٔ پیش رو باید با تکیه بر همین مزیتها، موتور توسعهٔ اهواز را روشن کند و از دل چالشهای فعلی، فرصتهای تازهای بیافریند.
برنامهٔ دهسالهٔ تحول و بازسازی
با در نظر گرفتن چالشها و ظرفیتهای فوق، برنامهای جامع برای تحول ۱۰ سالهٔ اهواز در چند محور اساسی تدوین شده است. این برنامه با رویکرد توسعهٔ پایدار، تلاش میکند تا ضمن حل مشکلات فوری شهر در زمینهٔ محیط زیست و زیرساخت، بنیانهای یک اقتصاد متنوع و جامعهای توانمند را پیریزی کند. محورهای پیشنهادی این برنامه عبارتاند از:
- احیای اکولوژیکی کارون و محیط زیست شهری: نخستین اولویت، بازگرداندن حیات به رود کارون و بهبود محیط زیست صدمهدیدهٔ اهواز است. در این راستا مجموعهای از اقدامات فوری و بلندمدت باید انجام شود. مهمترین گام، جلوگیری از ورود آلایندهها و پسابهای خام به رودخانه است؛ برای این منظور ساخت و تکمیل تصفیهخانههای فاضلاب شهری و صنعتی در دستور کار قرار میگیرد تا طی چند سال، تمام فاضلاب اهواز پس از تصفیهٔ کامل وارد کارون شود نه به صورت خام. پالایشگاهها و کارخانجات صنعتی موظف خواهند شد سیستمهای تصفیهٔ پساب و فیلترهای کنترلی نصب کنند تا از آلودگی آب و هوا بکاهند. در کنار آن، طرحی جهت لایروبی و پاکسازی بستر کارون از رسوبات آلوده و زبالهها اجرا میشود تا ظرفیت عبور آب و کیفیت آن ارتقا یابد. اقدام حیاتی دیگر، تأمین حقآبهٔ زیستمحیطی کارون است؛ به این معنی که در سطح ملی، بازنگری در سیاستهای سدسازی و انتقال آب صورت گیرد و سهم مشخصی از جریان رود (مثلاً حداقل ۲۰۰ مترمکعب بر ثانیه) برای حفظ بستر رودخانه و تالابهای پاییندست در تمام فصول تضمین شود. این امر با همکاری وزارت نیرو و استانهای بالادست قابل اجراست و مستلزم تعطیل یا تعدیل برخی طرحهای انتقال آب غیرضروری و مدیریت مخازن سدها بر پایهٔ توصیههای علمی است. از طرف دیگر، برای مهار ریزگردها باید به احیای تالابهای اطراف همچون هورالعظیم (تالاب هویزه) پرداخته شود؛ رهاسازی آب در بخشهای خشکشدهٔ تالاب و جلوگیری از استخراجهای نفتی مخرب در بستر آن، میتواند دوباره این اکوسیستمهای آبی را زنده کند و کانونهای گردوغبار را کاهش دهد. همچنین طرح کمربند سبز اهواز با کاشت وسیع درختان مقاوم به خشکی (مانند کهور، گز و نخل) در اطراف شهر و حاشیهٔ کانونهای بحرانی ریزگرد پیگیری خواهد شد. برای آبیاری این درختان میتوان از پساب تصفیهشده و روشهای آبیاری قطرهای بهره برد تا مصرف آب بهینه باشد. توسعهٔ فضاهای سبز درونشهری نیز در دستور کار است: تبدیل اراضی بایر به پارکهای محلی، درختکاری در معابر و ایجاد باغراههای حاشیهٔ کارون که هم به زیبایی شهر میافزاید و هم هوای آن را تلطیف میکند. پایش مستمر کیفیت هوا و هشداردهی زودهنگام در روزهای بحرانی همراه با تعطیلیهای هدفمند (مثلاً تعطیلی موقت مدارس و ادارات در روزهای با شاخص آلودگی خطرناک) نیز به عنوان یک سازوکار مدیریتی اجرا خواهد شد تا سلامت شهروندان بهتر حفظ گردد. در مجموع، طی این ده سال تلاش میشود با ترکیب اقدامات مهندسی (تصفیهخانهها، لایروبی)، مدیریتی (تخصیص آب) و طبیعی (احیای تالاب و پوشش گیاهی)، روند فرسایش زیستمحیطی اهواز متوقف و معکوس شود. کارون زنده و هوای پاکتر، نه فقط به معنای بهبود سلامت و آسایش مردم است، بلکه پایهای خواهد بود برای دیگر ابعاد توسعهٔ پایدار در اهواز.
- تنوعبخشی به اقتصاد شهر از طریق صنایع غیرنفتی، دانشبنیان، صنایع سبک و خدمات: دومین محور برنامه، تحول ساختار اقتصادی اهواز از یک اقتصاد تکمحصولی وابسته به نفت به یک اقتصاد متنوع و پایدار است. تجربهٔ دهههای گذشته نشان داده اتکا به صنایع نفت و پتروشیمی – که عموماً سرمایهبر اما کماشتغال هستند – نتوانسته رفاه عمومی و اشتغالزایی کافی را برای اهواز به ارمغان آورد. از این رو باید موتورهای جدیدی برای رشد اقتصادی شهر تعریف شود. یکی از راهبردهای کلیدی، حمایت از صنایع کوچک و متوسط (SME) و صنایع سبک است. در اطراف اهواز شهرکهای صنعتی متعددی وجود دارد؛ با ارائهٔ مشوقهای مالیاتی، بهبود تأمین برق و گاز پایدار، و تسهیل شرایط کسبوکار، میتوان سرمایهگذاران را به راهاندازی واحدهای تولیدی متنوع (از صنایع غذایی و بستهبندی محصولات کشاورزی گرفته تا ساخت قطعات و محصولات مصرفی) ترغیب کرد. این صنایع نه تنها نیاز به سرمایهگذاری عظیم ندارند، بلکه میتوانند تعداد زیادی شغل برای قشر متوسط و کارگر ایجاد کنند. محور دیگر، توسعهٔ اقتصاد دانشبنیان است. اهواز با داشتن دانشگاهها و مراکز آموزش عالی برجسته، پتانسیل تبدیل شدن به یک قطب فناوری را دارد. برنامه دهساله تأسیس پارک علم و فناوری اهواز و مراکز رشد کسبوکار را دنبال میکند تا شرکتهای نوپا و استارتاپها در حوزههای مختلف (مانند فناوریهای آب و انرژی، زیستفناوری کشاورزی، فناوریهای زیستمحیطی و IT) شکل بگیرند. با حمایت مالی از پروژههای تحقیقاتی کاربردی مرتبط با مشکلات منطقه – مثلاً فناوریهای مقابله با ریزگرد یا نمکزدایی آب – میتوان نوآوری را مستقیماً در خدمت توسعهٔ شهر قرار داد. همچنین، جذب سرمایهگذاری خصوصی (داخلی و خارجی) در بخشهای خدماتی مورد نیاز منطقه از اهداف برنامه است. برای نمونه، بخش گردشگری و خدمات شهری یک عرصهٔ بکر برای اهواز محسوب میشود. با احیای کارون و بهبود محیط زیست، میتوان گردشگری شهری را رونق داد؛ پروژههایی مانند ایجاد پارکهای ساحلی و تفریحی در کنار کارون، راهاندازی قایقهای تفریحی و برگزاری جشنوارههای فرهنگی – که پیشتر به دلیل وضعیت رودخانه ممکن نبود – در این برنامه پیشبینی شده تا چهرهٔ اهواز را جذابتر کند و بخش خدمات گردشگری و اوقات فراغت را فعال نماید. همچنین نزدیکی به عراق فرصت کمنظیری است تا اهواز به مرکز تجارت و ترانزیت کالا و مسافر بین ایران و عراق تبدیل شود؛ در دههٔ پیش رو تکمیل خطآهن شلمچه - بصره و توسعهٔ پایانههای مرزی میتواند جریان بازرگانی از طریق اهواز را افزایش دهد و شرکتهای حملونقل، لجستیک و خدمات بازرگانی را در شهر رشد دهد. در کنار همهٔ اینها، توانمندسازی بخش خصوصی و کاهش تصدیگری دولتی یک سیاست محوری خواهد بود؛ مقرراتزدایی، شفافیت در صدور مجوزها و مبارزه با فساد اداری، محیط کسبوکار را بهبود میبخشد و مشارکت کارآفرینان محلی را در پروژههای شهری تشویق میکند. هدف آن است که تا پایان سال دهم، سهم بخشهای غیرنفتی (صنایع سبک، خدمات و فناوری) در تولید و اشتغال شهر به میزان چشمگیری افزایش یابد و اقتصاد اهواز حتی در صورت نوسانات نفتی، روی پای خود بایستد. این تنوع اقتصادی نهتنها معضل بیکاری را تخفیف میدهد، بلکه مهاجرت نخبگان را معکوس کرده و منابع درآمد پایدار برای توسعهٔ شهری فراهم میآورد.
- اصلاح کامل ساختار کشاورزی و مدیریت منابع آب: محور سوم برنامه به بازسازی بخش کشاورزی و منابع آب منطقه اختصاص دارد، چرا که کشاورزی یکی از پایههای تاریخی اقتصاد خوزستان بوده و همچنین ارتباط تنگاتنگی با حل بحران آب و ریزگرد دارد. اولین قدم، حذف کشتهای پرمصرف و ناپایدار است. کشت محصولاتی چون برنج و نیشکر در اقلیم نیمهخشک خوزستان سالها به بهای هدررفت آب گرانبها ادامه داشته است. در برنامه جدید، طی چند سال و بهصورت تدریجی سطح زیرکشت نیشکر و برنج در حوضهٔ کارون به میزان قابل توجهی کاهش مییابد و در عوض، به کشت جایگزینهایی با نیاز آبی کمتر و بازده اقتصادی بالاتر پرداخته میشود. برای مثال، میتوان دانههای روغنی (کلزا، آفتابگردان) را جایگزین بخشی از مزارع پرآب کرد یا به کشت گلخانهای سبزیجات و صیفیجات روی آورد که مصرف آب را تا یکدهم کاهش میدهد. همچنین توسعهٔ باغات نخیلات و مرکبات در مناطق مستعد (با استفاده از آبیاری قطرهای) میتواند خرما و مرکبات خوزستان را که مزیت نسبی دارند، در سبد صادرات غیرنفتی کشور پررنگتر کند. راهبرد دیگر، مدرنسازی سیستمهای آبیاری است. آبیاری سنتی غرقابی در شبکههای قدیمی، اتلاف آب زیادی دارد. طی این برنامه، طرح نوسازی شبکههای آبیاری دشتهای کشاورزی اطراف اهواز اجرا خواهد شد: پوششدهی کانالها، استفاده از لولهگذاری برای انتقال آب، و تجهیز مزارع به سامانههای قطرهای و بارانی هوشمند. دولت میتواند یارانه و وام کمبهره برای خرید تجهیزات آبیاری نوین به کشاورزان ارائه دهد تا آنها به این تحول ترغیب شوند. در کنار کاهش مصرف، باید منابع آب جدید نیز بازپس گرفته شود؛ یکی از منابع مهم، بازچرخانی آبهای پساب شهری تصفیهشده برای کشاورزی است. تصفیهخانههای جدید اهواز امکان آن را میدهد که آب تصفیهشده (خروجی ثانویه یا ثالثیه) در فصول کمآبی به دشتهای کشاورزی حومه پمپاژ شود و بخشی از نیاز آبی مزارع را تأمین کند. این کار علاوه بر صرفهجویی، از ورود پساب به محیط زیست جلوگیری میکند. اصلاح الگوی کشت نیز از اقدامات نرمافزاری برنامه است؛ تشکیل مراکز ترویج کشاورزی پایدار که به کشاورزان آموزش دهند چه محصولاتی با اقلیم جدید سازگارترند، چگونه میتوان راندمان تولید را با روشهای بهروز (بذرهای مقاوم به شوری، کاشت مستقیم، مدیریت تلفیقی آفات) بالا برد و درآمد بیشتری کسب کرد. همچنین تنوعبخشی به محصولات با هدف بازارهای صادراتی در همسایگی (عراق، حاشیه خلیج فارس) مورد تشویق قرار میگیرد؛ برای مثال پرورش آبزیان در استخرهای پرورشی یا پشت سدها میتواند ماهی و میگوی مورد نیاز بازار منطقه را فراهم کند و شغلهای جدید بیافریند. تمامی این اقدامات در جهت توسعهٔ کشاورزی پایدار است که ضمن حفظ منابع آب و خاک برای نسلهای آینده، معیشت کشاورزان خوزستانی را بهبود بخشد. در پایان دهسال، انتظار میرود بهرهوری آب در بخش کشاورزی اهواز به چند برابر وضع فعلی برسد و کشاورزی منطقه به جای کمیت بر کیفیت و ارزش افزوده متمرکز شود. این تحول همزمان به احیای محیط زیست (با آزاد شدن آب برای کارون و تالابها) و تقویت اقتصادی روستاهای پیرامونی اهواز کمک شایانی خواهد کرد.
- بازآفرینی حملونقل شهری با توسعهٔ مترو، ناوگان پاک و بازطراحی محورهای شهری: یکی از ارکان شهر مدرن، سیستم حملونقل کارآمد و پایدار است. برنامهٔ تحول اهواز توجه ویژهای به نوسازی زیرساخت حملونقل دارد. گام نخست، راهاندازی کامل خط یک متروی اهواز طی ۵ سال آینده است. با تأمین منابع مالی لازم و مدیریت جهادی پروژه، حفاریها و ایستگاههای باقیمانده باید تکمیل و این خط (از فرودگاه تا مرکز شهر و سپس تا بقایی در جنوب غربی) به بهرهبرداری برسد. مترو به عنوان ستون فقرات حملونقل عمومی، قادر خواهد بود روزانه دهها هزار مسافر را سریع و پاک جابهجا کند و بار ترافیکی خیابانها را کاهش دهد. در کنار آن، بهسازی ناوگان اتوبوسرانی در دستور کار است: خرید اتوبوسهای جدید با سوخت پاک (گازسوز یا برقی) و افزایش تعداد خطوط اتوبوس در محلات مختلف، دسترسی عموم مردم به حملونقل عمومی را بهبود میدهد. طی این برنامه حداقل ۲۰۰ دستگاه اتوبوس مدرن به ناوگان اهواز افزوده خواهد شد و خطوط تندرو (BRT) در مسیرهای پرتردد مانند شرق به غرب شهر ایجاد میگردد. همچنین مطالعه برای احداث خطوط بعدی مترو (مثلاً خط ۲ از کیانپارس در شمال تا کوی نفت در جنوبشرق) آغاز میشود تا در افق بلندمدت شبکهٔ ریلی شهری گسترش یابد. اقدام مکمل، بازطراحی مهندسی ترافیک شهری است. نقاط پرتراکم و حادثهخیز در معابر اهواز شناسایی شده و با احداث تقاطعهای غیرهمسطح، بهسازی روکش خیابانها و نصب چراغهای راهنمایی هوشمند، حرکت خودروها روانتر خواهد شد. بهطور مشخص، برای حل مشکل ترافیک محورهای شرقی–غربی و عبور از کارون، ساخت پلهای جدید یا تعریض پلهای موجود پیشبینی شده است تا ظرفیت عبور عرضی شهر افزایش یابد. همچنین احداث یک بزرگراه کمربندی جنوبی، عبور خودروهای سنگین و ترانزیتی را از داخل شهر به بیرون هدایت میکند و خیابانهای مرکزی را خلوتتر میسازد. در حوزهٔ حملونقل پاک، ایجاد مسیرهای دوچرخهسواری و پیادهراهها در نقاط مستعد (مثلاً کنار رودخانه یا بولوارهای عریض) مورد توجه است تا فرهنگ استفاده از دوچرخه در ماههای معتدل سال ترویج شود. هرچند اقلیم بسیار گرم، استفاده از دوچرخه در تمام فصول را محدود میکند، اما میتوان در ساعات خنکتر یا فصول مناسب، با فراهم کردن مسیر امن و سایهدار، شهروندان را به پیادهروی و دوچرخهسواری تشویق کرد. برنامهٔ دهساله همچنین به هوشمندسازی حملونقل میپردازد: نصب سامانههای GPS بر ناوگان اتوبوس برای اطلاعرسانی زمان رسیدن، طراحی اپلیکیشن یکپارچه حملونقل شهری و بکارگیری دوربینها برای نظارت بر ترافیک و جریمهٔ تخلفات، از جمله این اقدامات است. چشمانداز این محور آن است که در پایان دهه، اهواز دارای یک شبکهٔ حملونقل عمومی کامل (مترو فعال، اتوبوسهای پاک، تاکسیهای سامانیافته) و ترافیکی روانتر باشد. این تغییر نه تنها رفتوآمد روزانه را آسان میکند بلکه با کاهش مصرف سوختهای فسیلی و آلایندههای خودروها، به بهبود کیفیت هوای شهر نیز کمک شایانی خواهد کرد.
- نوسازی محلههای حاشیهای با تأمین مسکن ارزانقیمت و توانمندسازی جوامع محلی: بهبود وضعیت حاشیهنشینان اهواز یک اولویت اجتماعی و شهری در برنامهٔ تحول است. حدود یکسوم جمعیت شهر در سکونتگاههایی زندگی میکنند که از امکانات اولیه محرومند و این وضعیت غیرقابل قبول باید طی دههٔ آینده دستخوش تغییر اساسی شود. برنامهای چندوجهی برای بازآفرینی شهری این محلات تدوین شده است. در بعد کالبدی، طرحهای مسکن ارزانقیمت به اجرا در میآید تا خانوارهای کمدرآمد به تدریج از خانههای غیرایمن و فاقد سند به واحدهای مسکونی استاندارد نقل مکان کنند. دولت محلی میتواند زمینهای مناسبی را در نزدیکی همان محلات برای ساخت مجتمعهای مسکونی مهیا کند و با مشارکت بخش خصوصی و تعاونیهای مسکن، خانههایی مقاوم و ارزانقیمت بسازد. در کنار ساخت مسکن جدید، بهسازی زیرساختها در محلات فعلی نیز انجام میشود؛ یعنی اجرای شبکهٔ آب و فاضلاب، آسفالت خیابانها و کوچهها، تأمین روشنایی معابر و ایجاد فضاهای عمومی (مانند پارک محلی و زمین ورزش) در دل این مناطق. هدف آن است که تا حد امکان درجاسازی انجام گیرد و ساکنان در همان محلهٔ خود از خدمات برخوردار شوند، مگر آنکه سکونتگاه واقعاً در منطقهای خطرناک (حریم سیل یا مجاورت لولههای نفت) باشد که در آن صورت با رضایت مردم به مکانی امنتر منتقل خواهند شد. علاوه بر بهبود کالبدی، جنبهٔ توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی حاشیهنشینان بسیار مهم است. مراکز آموزشی و مهارتآموزی در این محلات ایجاد خواهد شد تا کودکان و جوانان از آموزش باکیفیت برخوردار شوند و از چرخهٔ فقر بیرون بیایند. برای مثال، مدارس شبانهروزی یا غیرانتفاعی رایگان توسط خیرین و دولت در مناطق محروم راهاندازی میشود و برنامههای تقویتی و هنری ویژه برای دانشآموزان این محلات در نظر گرفته میشود تا شکاف آموزشی جبران گردد. همچنین دورههای آموزش مهارت برای بزرگسالان (مثل آموزش فنیوحرفهای در رشتههای مورد نیاز بازار کار، یا آموزش کارآفرینی خرد به زنان سرپرست خانوار) برگزار میشود. این مهارتها به افراد کمک میکند شغل پیدا کنند یا کسبوکارهای کوچک خانگی راه بیاندازند. اعطای وامهای خرد و تسهیلات اشتغالزایی به ساکنان محلات حاشیهای، در ایجاد کسبوکارهای محلی (مانند کارگاههای خیاطی، صنایع دستی، تولید مواد غذایی خانگی یا تعمیرات) مؤثر خواهد بود. برای تقویت انسجام اجتماعی، تشکیل تشکلهای محلی مانند شورای محله یا انجمنهای جوانان و زنان تشویق میشود تا خود اهالی در تصمیمگیری برای بهبود محلهشان مشارکت داشته باشند. حضور سازمانهای مردمنهاد (سمنها) در زمینهٔ کاهش آسیبهای اجتماعی، ترک اعتیاد، حمایت تحصیلی کودکان و ارتقای بهداشت در این مناطق تسهیل خواهد شد و شهرداری از طرحهای آنان حمایت مالی و حقوقی میکند. در کنار این اقدامات، ایجاد پایگاههای سلامت و مراکز پلیس محله در مناطق بازآفرینیشده، امنیت و بهداشت را ارتقا داده و اعتمادبهنفس شهروندان را تقویت میکند. هدف کلان آن است که پس از ۱۰ سال، هیچ محلهای در اهواز بدون خدمات اولیه نباشد و برچسب حاشیهنشینی از چهرهٔ شهر پاک شود. مردمان این نواحی باید احساس کنند که شهروند درجهیک اهواز هستند و از فرصتهای برابر در مسکن، آموزش، اشتغال و رفاه برخوردارند. به این ترتیب، شکافهای اجتماعی کاهش یافته و همهٔ بخشهای اهواز میتوانند در مسیر توسعهٔ شهری همراه و سهیم باشند.
- تقویت زیرساختهای سلامت، آموزش و کیفیت زندگی (با رویکرد جذب مهاجرت معکوس): آخرین محور برنامه، بر سرمایهگذاری بر روی سرمایهٔ انسانی و کیفیت زندگی متمرکز است. توسعهٔ پایدار تنها با رشد اقتصادی و عمرانی محقق نمیشود؛ بلکه به همان میزان نیازمند پیشرفت در شاخصهای انسانی نظیر سلامت، آموزش و رضایت از زندگی است. در بخش سلامت، برنامهٔ ۱۰ ساله ارتقای جدی زیرساختهای بهداشتی و درمانی اهواز را دنبال میکند. احداث حداقل دو بیمارستان جدید (یکی عمومی و یکی تخصصی) در مناطق شرق و غرب اهواز پیشبینی شده است تا بار بیمارستانهای فعلی کاسته شود و دسترسی مردم به خدمات درمانی بهبود یابد. همچنین تجهیزات بیمارستانی موجود نوسازی و بخشهای تخصصی مورد نیاز (مانند مراکز درمان بیماریهای ریوی و قلبی مرتبط با آلودگی هوا) توسعه داده میشوند. افزایش تعداد درمانگاههای محلی و خانههای بهداشت در محلات کمبرخوردار، امکان مراقبتهای اولیه و پیشگیری را بهتر فراهم میکند. برنامههای سلامت عمومی نظیر پایش مداوم شاخصهای بهداشت محیط (آب سالم، مواد غذایی)، واکسیناسیون کامل و آموزش بهداشت فردی در مدارس و مساجد، همگی اجرا خواهند شد تا سطح سلامت جامعه ارتقا یابد. در کنار سلامت جسم، به رفاه اجتماعی و نشاط شهروندان نیز توجه میشود؛ ایجاد مراکز فرهنگی، کتابخانهها، سالنهای ورزشی و پارکهای گستردهتر برای تفریح خانوادهها، در دستور کار است. مثلاً ساخت یک فرهنگسرا و کتابخانه مرکزی جدید در اهواز میتواند خلأ فضای فرهنگی را پر کند یا احداث چند استادیوم و سالن ورزشی سرپوشیده فرصت ورزش را برای جوانان بیشتر فراهم سازد. در حوزهٔ آموزش، مدارس فرسودهٔ شهر طی این دهه بازسازی میشوند و مدارس جدید در نواحی مسکونی تازهتوسعهیافته ساخته خواهد شد. کاهش تراکم دانشآموز در کلاسها، هوشمندسازی مدارس (تجهیز به کامپیوتر و اینترنت) و بهبود کیفیت آموزشی با برنامههای ضمن خدمت معلمان، از اهداف کیفی این طرح است. همچنین توسعهٔ آموزش عالی و فنیوحرفهای دنبال میشود؛ دانشگاههای اهواز تشویق به ایجاد رشتههای بینرشتهای جدید متناسب با نیازهای استان (مثل مدیریت منابع آب، انرژیهای نو، مهندسی محیط زیست) خواهند شد. ارتباط صنعت و دانشگاه تقویت میشود تا فارغالتحصیلان آماده جذب در طرحهای توسعهٔ استان باشند. ایجاد مراکز نوآوری در دانشگاهها و حمایت از پایاننامههای کاربردی مرتبط با معضلات بومی، به حل علمی مشکلات شهر کمک میکند. علاوه بر این، تأکید ویژهای بر آموزش مهارتهای عملی به جوانان وجود دارد؛ گسترش هنرستانها و مراکز فنیوحرفهای، نیروهای ماهری در زمینههایی چون تأسیسات، جوشکاری پیشرفته، تکنسین صنعت نفت، تعمیر خودروهای برقی، فناوری اطلاعات و... تربیت خواهد کرد که هم نیاز صنایع جدید را تأمین کنند و هم خود اشتغالزا باشند. تمام این تلاشها در حوزهٔ سلامت و آموزش، با یک چشمانداز مهم گره خورده است: جذب مهاجرت معکوس. یعنی شرایط به گونهای بهبود یابد که افرادی که در سالهای قبل بهدلیل نبود امکانات یا اشتغال، اهواز و خوزستان را ترک کردهاند، ترغیب شوند به زادبوم خود بازگردند. وقتی یک شهر بیمارستانهای مجهز، مدارس و دانشگاههای باکیفیت، هوای سالمتر و اقتصادی روبهرشد داشته باشد، نیروی انسانی متخصص و سرمایههای انسانی ارزشمند دوباره به آن جذب میشوند. لذا برنامهٔ دهساله قصد دارد با ارتقای کیفیت زندگی در همهٔ ابعاد، اهواز را به شهری جذاب برای زندگی و کار تبدیل کند. از پزشک و مهندس گرفته تا هنرمند و معلم – همه احساس کنند میتوانند در اهواز آیندهای روشن داشته باشند و به جای مهاجرت به کلانشهرهای دیگر، در شهر خود بمانند یا بازگردند. این مهاجرت معکوس موجب میشود سرمایههای فکری و مالی به شهر تزریق شده و دورهٔ جدیدی از شکوفایی بومی آغاز گردد. بدینترتیب، سرمایهگذاری در سلامت و آموزش، چرخهای مثبت ایجاد میکند که در آن انسانهای توانمند پرورش یافته، همانها چرخهای توسعهٔ اقتصادی و اجتماعی اهواز را سریعتر خواهند چرخاند.
چشمانداز دهساله
پس از اجرای موفقیتآمیز برنامهٔ دهساله، اهواز چهرهای کاملاً دگرگونشده و امیدبخش به خود خواهد گرفت. ده سال پس از جکهوری اسلامی ، اهواز شهری متحول و زیستپذیر است که داستان موفقیت آن زبانزد ایران شده. رود کارون دوباره زنده است؛ جریان آب در بسترش پیوسته و شفاف شده و شهروندان عصرها در بوستانهای ساحلی دو سوی رود قدم میزنند و از نسیم دلانگیز آن لذت میبرند. قایقهای تفریحی بر روی کارون در حرکتاند و پلی که روزی در غبار نارنجیرنگ محو میشد، اکنون در پسزمینهٔ آسمانی آبی خودنمایی میکند. کیفیت هوای اهواز بهبود چشمگیر یافته؛ روزهای خاکستری و تعطیلیهای اجباری مدارس به حداقل رسیده و آسمان شهر بیشتر اوقات صاف یا ابری طبیعی است نه آکنده از ریزگرد. باغها و نخلستانهای اطراف جان دوباره گرفتهاند و دیگر از درختان سوخته در اثر شوره و قارچ غباری خبری نیست.
اهواز یک شهر صنعتی–زیستمحیطی نمونه است؛ بدین معنا که صنعت و محیط زیست در آن به تعادلی پایدار رسیدهاند. مشعلهای نفتی به فیلترهای کاهنده آلایندگی مجهز شده و برخی کاملاً خاموش شدهاند زیرا تأسیسات جمعآوری گازهای همراه جایگزین شده است. صنایع نفت و فولاد با فناوریهای پاکتر فعالیت میکنند و بخشی از انرژی خود را از مزارع بزرگ خورشیدی و بادی تازهتأسیس در بیابانهای اطراف تامین میکنند. در نتیجه، هوای اهواز دیگر قربانی توسعه صنعتی نیست، بلکه صنعت و محیطزیست دست در دست هم پیش میروند.
از نظر اقتصادی، اهواز دیگر تنها متکی به نفت نیست. سهم قابل توجهی از تولید ناخالص شهر را کارخانههای کوچک و متوسطی تشکیل میدهند که انواع محصولات غذایی، شیمیایی سبک، قطعات صنعتی و کالاهای مصرفی را تولید و حتی به خارج صادر میکنند. استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان بسیاری در شهر فعالاند؛ جوانان کارآفرین در مراکز نوآوری اهواز مشغول توسعه نرمافزار، طراحی تجهیزات آبیاری هوشمند یا ارائه خدمات مهندسی به صنایع منطقه هستند. نرخ بیکاری به طور محسوسی کاهش یافته و فرصتهای شغلی متنوع باعث شده نیروی کار از استانهای دیگر نیز برای کار به اهواز بیاید. اقتصاد شهر متنوع و مقاوم شده و از تکانههای بیرونی (مثل افت قیمت نفت یا تحریمها) کمتر آسیب میبیند. بخش کشاورزی نیز مدرن و پایدار گشته است؛ کشاورزان اهوازی اکنون با سامانههای نوین آبیاری، محصولاتی با بهرهوری بالا و ارزش افزوده تولید میکنند. در بازارهای منطقهای، خرمای درجهیک، ماهی پرورشی، سبزیجات گلخانهای و روغنهای گیاهی خوزستان خوش نام است و ارزآوری دارد. این تحول روستایی از فشار مهاجرت به شهر کاسته و پیوند شهر و روستا را تقویت کرده است.
زیرساختهای شهری اهواز توسعهیافته و مدرن هستند. خط یک مترو روزانه هزاران شهروند را از شمال به جنوب جابهجا میکند و فاز اول خط دو نیز به بهرهبرداری رسیده است. اتوبوسهای برقی و ایستگاههای منظم، حملونقل عمومی را مطمئن و راحت کردهاند؛ بهطوریکه بخش قابل توجهی از مردم خودروهای شخصی را کنار گذاشته و با مترو و اتوبوس رفتوآمد میکنند. نتیجه، خیابانهای خلوتتر و هوای پاکتر است. شبکه معابر شهری با پلها و تقاطعهای جدید، دیگر گرههای ترافیکی گذشته را ندارد. در مرکز شهر پیادهراههای زیبایی احداث شده که کسبوکارهای محلی و کافهها را رونق داده و فضای شهری دلپذیری خلق کرده است. حاشیهنشینی در اهواز تقریباً ریشهکن شده است. محلات فرسوده یا نوسازی شده و یا ساکنانشان به مجتمعهای مسکونی ایمن منتقل شدهاند. دیگر کودکی از کویهای محروم به خاطر گلآلود بودن کوچه و فاضلاب نتوانستن به مدرسه نمیماند؛ زیرا همه محلات دارای خیابانهای آسفالته، مدرسه و درمانگاه شدهاند. احساس تبعیض جای خود را به احساس تعلق و غرور شهری داده است؛ مردمانی که زمانی خود را فراموششده میدیدند اکنون در اداره محله خود سهیماند و صدایشان در شورای شهر شنیده میشود.
از منظر کیفیت زندگی، اهواز یک دهه پس از جمهوری اسلامی شهری سرزنده و انسانی است. بیمارستانهای مجهز آن نه تنها نیاز مردم خود که بیماران شهرها و روستاهای اطراف را نیز پوشش میدهند؛ حتی از کشورهای همسایه برای درمان به اینجا میآیند و مفهوم گردشگری سلامت در اهواز شکل گرفته است. مدارس اهواز جزو بهترینهای کشور شدهاند و درصد قبولی دانشگاه و المپیاد در میان نوجوانان اهوازی افزایش یافته است. دانشگاههای شهر با صنایع و مراکز جهانی در ارتباطند و نوآوریها از دل آزمایشگاههای آنها بیرون میآید. در محلات مختلف، کتابخانهها، فرهنگسراها و فضاهای ورزشی پر از جمعیتی است که با شور از امکانات جدید بهره میبرند. مهاجرت معکوس به واقعیت تبدیل شده؛ بسیاری از خانوادههای اهوازی که به کلانشهرهای دیگر کوچ کرده بودند، با دیدن شرایط جدید تصمیم به بازگشت گرفتهاند. متخصصان و کارآفرینانی که زمانی به دلیل اوضاع نامساعد، شهر را ترک کرده بودند حالا سرمایه و دانش خود را به اهواز آوردهاند زیرا آینده را در اینجا روشن میبینند. اهواز دیگر شهری نیست که مرکز کشور به آن بیتوجه باشد یا صرفاً نقش تأمینکننده منابع را بازی کند؛ بلکه قلب تپندهٔ خوزستان و یکی از شهرهای پیشروی ایران در توسعهٔ متوازن شده است.
در یک جمعبندی، چشمانداز ترسیمشده برای اهواز در پایان دههٔ آتی چنین است: شهری مدرن، متنوع و پایدار که از دل بحرانهای گذشته سربرآورده؛ شهری که در آن هم چرخ صنعت میچرخد و هم نفس طبیعت تازه شده است، هم جوانانش شغل و امید دارند و هم کهنسالانش از رفاه و سلامت برخوردارند. کارون به عنوان نماد زندگی دوباره جریان دارد، هوا پاکیزهتر و آسمان آبیتر است. اهواز ۱۴۱۵ ترکیبی الهامبخش از یک قطب صنعتی شکوفا و یک زیستبوم احیاشده را به نمایش میگذارد؛ الگویی که نشان میدهد چگونه میتوان با مدیریت صحیح، مشارکت مردم و تکیه بر علم و عدالت، شهری ساخت که در آن توسعهٔ اقتصادی، حفاظت محیط زیست و رفاه اجتماعی دوشادوش هم پیش میروند. این آیندهٔ آرمانی البته یکشبه به دست نخواهد آمد، اما برنامهٔ دهساله پیشنیازهای لازم برای حرکت در این مسیر را فراهم کرده است. اکنون اهواز با بهرهگیری از ارادهٔ جمعی و تجربههای تلخ و شیرین گذشته، در آستانهٔ ورق زدن فصل جدیدی از تاریخ خود است؛ فصلی که در آن اهوازِ متحولشده نه تنها مایهٔ افتخار خوزستان، بلکه سرمایهای ملی برای ایران فردا خواهد بود.