بابل
طرح توسعهی دهسالهی شهر بابل پس از جمهوری اسلامی ایران
مقدمه
شهر بابُل، واقع در استان مازندران در کرانهی جنوبی دریای خزر، یکی از شهرهای مهم و پرجمعیت شمال ایران است. این شهر با موقعیت جغرافیایی ممتاز خود میان دریا و کوهستان البرز، همواره نقش ارتباطی حیاتی میان شرق و غرب مازندران داشته است. بابل که در گذشته با نام «بارفروش» شناخته میشد، دارای پیشینهای درخشان در تاریخ و تجارت منطقه بوده و زمانی پس از رشت به عنوان دومین شهر بزرگ شمال کشور شهرت داشت. این شهر که به «شهر بهار نارنج» نیز معروف است (به دلیل وجود صدها هزار اصله درخت نارنج در محدودهی آن)، از دیرباز کانون فرهنگ، آموزش عالی و بازرگانی در مازندران بوده است. وجود دانشگاههای معتبر و مراکز درمانی تخصصی در بابل، اهمیت آن را به عنوان قطب علمی و پزشکی استان دوچندان کرده و نشاندهندهی ظرفیت بالای انسانی و علمی این شهر در عرصهی ملی است.
چالشهای فعلی شهر بابل
با وجود پیشینهی پرافتخار، بابل امروز با چالشهای متعددی دستبهگریبان است که روند توسعهی آن را کند کردهاند. نخست، رشد بیرویهی جمعیت و گسترش شهری نامتوازن فشار زیادی بر زیرساختهای شهری وارد کرده است. مهاجرت گسترده به این شهر طی دهههای اخیر موجب تبدیل بسیاری از اراضی حاصلخیز کشاورزی به بافتهای مسکونی و صنعتی شده و به فرسایش زمینهای کشاورزی و کاهش تولیدات بومی انجامیده است. این گسترش بیبرنامهی شهر علاوه بر تهدید امنیت غذایی محلی، باعث تخریب حاشیههای سبز پیرامون بابل و ایجاد بافتهای شهری متراکم و کمکیفیت شده است.
دومین معضل عمده، تخریب منابع طبیعی بهویژه جنگلهای اطراف شهر است. جنگلهای هیرکانی ارزشمند بابل در سالهای گذشته تحت تأثیر توسعهی نامتوازن و سودجویی دچار آسیب جدی شدهاند. ساختوساز بیرویه در حریم جنگلها و بهرهبرداری غیرقانونی از چوب، عرصههای جنگلی را پس رانده و اکوسیستم منطقه را مختل کرده است. از سوی دیگر، بحران زباله و مدیریت پسماند چالشی بحرانی در بابل به شمار میآید. روزانه صدها تن زبالهی شهری تولید میشود که به دلیل ضعف مدیریت و نبود تأسیسات بازیافت کافی، سالها در مجاورت شهر و حتی در دل جنگلهای اطراف انباشته یا دفن شده است. این امر علاوه بر آلودهکردن خاک و آبهای زیرزمینی (بهواسطهی شیرابهی زبالهها)، چهرهی طبیعت زیبای منطقه را مخدوش کرده و سلامت عمومی را به خطر انداخته است. سکونتگاههای روستایی در بخشهایی مانند بابلکنار نیز از انباشت زباله در نزدیکی خود رنج میبرند که این مسئله نارضایتی عمومی و نگرانی زیستمحیطی گستردهای ایجاد کرده است.
سومین دسته از مشکلات، چالشهای شهری و اقتصادی بابل است. این شهر با مشکل ترافیک سنگین و کمبود زیرساختهای حملونقل روبروست؛ خیابانهای پر ازدحام و توسعهنیافتگی شبکهی حملونقل عمومی باعث شده رفتوآمد درونشهری و برونشهری دشوار و زمانبر شود. طرح کمربندی جنوبی شهر که با هدف کاهش ترافیک آغاز شد، هنوز به طور کامل تکمیل و ایمنسازی نشده و همین نقیصه به بروز تصادفات و کندی عبور و مرور انجامیده است. افزون بر این، بابل فاقد برخی زیرساختهای کلیدی نظیر فرودگاه و شبکهی ریلی است و پایانهی مسافربری فعلی آن پاسخگوی کامل نیازهای ارتباطی شهروندان نیست. در حوزهی صنعت و اشتغال نیز رکود صنعتی و اقتصادی مشهود است. بابل علیرغم دارا بودن شهرکهای صنعتی و سابقهی فعالیت تولیدی (این شهر یکی از قطبهای صنعتی استان بهشمار میرفت)، در دههی اخیر با تعطیلی یا نیمهفعال بودن بسیاری از واحدهای تولیدی مواجه بوده است. ضعف در جذب سرمایهگذاری تازه و کمبود زمین صنعتیِ آماده برای احداث کارخانههای جدید، فرصتهای شغلی را محدود ساخته و نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده را افزایش داده است. مجموعهی این چالشها – از زیستمحیطی تا زیرساختی و اقتصادی – نشاندهندهی نیاز فوری بابل به برنامهریزی علمی و مدیریت کارآمد برای برونرفت از وضعیت کنونی است.
ظرفیتها و مزیتهای بابل
با این همه، شهر بابل از ظرفیتها و مزیتهای چشمگیری برخوردار است که میتواند پایهی جهشی دوباره در مسیر توسعه باشد. نیروی انسانی توانمند و بومی یکی از سرمایههای اصلی بابل است؛ نرخ بالای سواد، حضور دهها هزار دانشجو در دانشگاههای معتبر شهر (مانند دانشگاه صنعتی نوشیروانی و دانشگاه علوم پزشکی بابل) و وجود نخبگان و خیرین بابلی که در سطح کشور مطرح هستند، پشتوانهای غنی برای پیشرفت علمی، فرهنگی و اقتصادی شهر فراهم کرده است. جامعهی محلی بابل از دیرباز به روحیهی کارآفرینی و بازرگانی شهرت داشته و بسیاری از سرمایهگذاران بابلی حتی در دیگر شهرهای کشور نیز فعالاند. این سرمایهی اجتماعی و انسانی، ظرفیتی بیبدیل برای اجرای طرحهای توسعهای نوین با مشارکت مردمی به شمار میآید.
از منظر جغرافیایی و اقتصادی، بابل موقعیت ارتباطی و تجاری ممتازی در مازندران دارد. قرار گرفتن در میانهی استان، میان شهرهای شرقی و غربی مازندران، باعث شده که این شهر به چهارراه تبادلات منطقهای تبدیل شود. نزدیکی بابل به دریای خزر از شمال و رشتهکوههای البرز از جنوب، تنوع اقلیمی کمنظیری را در پیرامون آن به وجود آورده که هم برای کشاورزی پربار است و هم برای گردشگری جذاب. دشتهای حاصلخیز بابل و آبوهوای مرطوب و معتدل آن، شرایط ایدهآلی برای کشاورزی و باغداری فراهم کرده است. این شهرستان سالانه مقادیر عظیمی از محصولات کشاورزی متنوع از جمله برنج، مرکبات (بهویژه نارنج و پرتقال)، کیوی و چای را تولید میکند و در تولید برخی محصولات استراتژیک، در سطح کشور رکورددار است. وجود این پایهی قدرتمند کشاورزی فرصت مناسبی برای توسعهی صنایع تبدیلی غذایی مانند کارخانههای فراوری برنج، آبمیوهگیری، بستهبندی محصولات و صنایع لبنی فراهم میآورد. همچنین بابل با داشتن کشتزارها، باغات و بازارهای محلی فعال، میتواند به هاب تامین مواد اولیهی صنایع غذایی در شمال کشور بدل شود.
زیرساختهای آموزشی و درمانی موجود در بابل نیز از مزایای مهم آن است. حضور مراکز درمانی بزرگ و تخصصی و دانشگاه علوم پزشکی فعال، بابل را به قطب خدمات بهداشتی در منطقه بدل کرده که نهتنها نیاز شهروندان خود را پوشش میدهد بلکه از شهرها و استانهای مجاور نیز بیمار میپذیرد. این امر زمینه را برای توسعهی گردشگری سلامت در کنار دیگر گونههای گردشگری مهیا میکند. در کنار آن، پیشینهی فرهنگی و تاریخی شهر (از بازارها و بافت قدیم گرفته تا آیینهای بومی و بناهای تاریخی) و طبیعت چشمنواز اطراف آن (جنگلهای انبوه، رودخانهی بابلرود، آبشارها و ییلاقات خوشآبوهوا) همگی مزیتهایی هستند که میتوانند در برنامهریزی آیندهی شهر نقشی کلیدی ایفا کنند. به طور خلاصه، بابل شهری است با ذخیرهای غنی از منابع طبیعی، مردمی فرهیخته و موقعیتی استراتژیک؛ شرایطی که اگر به درستی به کار گرفته شوند، این شهر را به یکی از پیشروترین مناطق شمال ایران بدل خواهند کرد.
برنامهی دهسالهی توسعهی بابل (با رویکرد لیبرال و علمی)
با آغاز دورهای تازه در دوران پس از جمهوری اسلامی و فراهم شدن زمینه برای نگاهی لیبرال و علمی به مدیریت شهری، فرصت آن رسیده است که بابل از رکود خارج شده و در مسیر توسعهی پایدار قرار گیرد. برنامهی دهسالهی پیشنهادی برای توسعهی بابل، بر پایهی اصلاحات ساختاری و بهرهگیری از دانش روز تدوین شده و محورهای اصلی آن عبارتاند از:
- اصلاح مدیریت شهری با تمرکز بر شفافیت، مشارکت عمومی و کارآمدی: گام نخست، ایجاد تحول در نظام حکمرانی محلی است. شهرداری و شورای شهر بابل باید با شفافسازی تمامی فرایندهای اداری و مالی، اعتماد شهروندان را بازسازی کنند. انتشار عمومی اطلاعات بودجه، مناقصات و عملکرد مدیران، پاسخگویی مدیران شهری را افزایش میدهد. همچنین با افزایش مشارکت مردمی در تصمیمگیریها (از طریق نظرسنجیهای محلی، جلسات شورایاری محلات و نظارت شهروندی بر پروژهها)، حس مالکیت مردم نسبت به برنامههای توسعه تقویت خواهد شد. استخدام مدیران متخصص بر پایهی شایستگی و دوری از سیاستزدگی، به همراه سادهسازی بروکراسی اداری، زمینه را برای مدیریتی کارآمد و علمی در ادارهی شهر فراهم میکند.
- کاهش بار جمعیتی بابل از طریق سیاستهای مهاجرت معکوس: برای مهار رشد بیرویهی جمعیت در شهر و جلوگیری از گسترش حاشیهنشینی، باید سیاستهایی اتخاذ شود که جمعیت مازاد شهری به شهرها و روستاهای اطراف بازگردد. این مهاجرت معکوس از طریق ایجاد مشوقهای اقتصادی و امکانات رفاهی در شهرهای اقماری و روستاهای شهرستان بابل امکانپذیر است. به عنوان مثال، تمرکززدایی برخی ادارات و خدمات دولتی به شهرهای کوچکتر اطراف، حمایت از ایجاد کسبوکارهای محلی در روستاها و ارائهی تسهیلات مسکن و وامهای کمبهره برای سکونت در مناطق کمجمعیتتر، میتواند مهاجرت به مرکز شهر را معکوس کند. توسعهی زیرساختهای آموزشی، بهداشتی و تفریحی در بخشها و دهستانهای تابع بابل نیز کیفیت زندگی در آن مناطق را بالا برده و انگیزهی ماندگاری جمعیت یا بازگشت خانوادههای مهاجر را افزایش خواهد داد. این رویکرد در بلندمدت از تراکم جمعیتی و فشار بر منابع شهری بابل خواهد کاست و تعادل منطقهای را بهبود خواهد بخشید.
- حفظ منابع طبیعی با ممنوعیت ساختوساز در حریم جنگلها و توسعهی فضاهای سبز: در راستای دستیابی به توسعهی پایدار، محیط زیست بابل باید در اولویت حفاظت قرار گیرد. بدین منظور، هرگونه ساختوساز و تغییر کاربری اراضی در حریم جنگلهای هیرکانی اطراف شهر بهطور کامل ممنوع و با نظارت جدی قانونی همراه خواهد شد. تعیین دقیق حریم اکولوژیک جنگلها و تالابهای شهرستان و جلوگیری قاطع از تجاوز به این حریم، گامی اساسی در صیانت از سرمایههای طبیعی است. در کنار آن، توسعهی فضاهای سبز شهری در داخل شهر دنبال میشود؛ از ایجاد بوستانها و پارکهای جدید در محلات مختلف تا احیای باغهای قدیمی و درختکاری گسترده در معابر و کمربندهای حاشیهی شهر. این اقدامات ضمن بهبود زیبایی بصری شهر، به تلطیف هوا، کاهش اثرات جزیرهی حرارتی شهر و ارتقای سلامت روانی و جسمی شهروندان کمک خواهد کرد. همچنین احیای زمینهای کشاورزی متروکه در اطراف شهر از طریق حمایت دولتی و مشارکت بخش خصوصی، علاوه بر تقویت اقتصاد کشاورزی، به بازگشت سرسبزی به پیرامون بابل منجر میشود و از پیشروی بیابان و فرسایش خاک جلوگیری خواهد کرد.
- اصلاح ساختار مدیریت پسماند و ایجاد واحدهای مدرن بازیافت: حل بحران زباله در بابل نیازمند یک رویکرد علمی و سرمایهگذاری جدی در زیرساختهای پسماند است. در این برنامه، ساماندهی مکانهای دفن زبالهی فعلی و مهار کامل شیرابهها به سرعت در دستور کار قرار میگیرد تا آلودگی آب و خاک مهار شود. همزمان، با احداث کارخانههای بازیافت و تأسیسات مدرن تبدیل زباله به مواد قابل استفاده، بخش اعظم پسماند شهری به چرخهی تولید بازگردانده خواهد شد. تفکیک زباله از مبدأ از طریق آموزش گستردهی شهروندان و توزیع مخازن مجزا در سطح شهر اجرایی میشود تا حجم زبالههای دفنی به حداقل برسد. سرمایهگذاری در فناوریهای نوین مانند تولید کود کمپوست از پسماند تر و بازیافت پلاستیک، کاغذ و شیشه در واحدهای صنعتی جدید، علاوه بر ایجاد اشتغال سبز، معضل دیرینهی زباله را مرتفع خواهد ساخت. در این میان، انتخاب محلهای استاندارد و دور از مناطق حساس برای دفن بهداشتی باقیماندهی زبالهها و یا ساخت کارخانهی زبالهسوز با فیلترهای کنترل آلودگی (در صورت نیاز)، به عنوان راهحل مکمل در نظر گرفته میشود. هدف آن است که طی ده سال، بابل از یک شهر گرفتار در انبوه زباله به شهری پیشرو در مدیریت پسماند در کشور بدل گردد.
- توسعهی صنایع پاک و صنایع تبدیلی کشاورزی با حمایت از سرمایهگذاری خصوصی: برای خروج از رکود صنعتی، بابل باید به سمت جذب سرمایهگذاری در صنایع پاک و دانشبنیان حرکت کند. این صنایع که شامل فناوری اطلاعات، انرژیهای تجدیدپذیر، صنایع الکترونیک و زیستفناوری میشوند، آلودگی کمتری داشته و با ظرفیت علمی شهر سازگارند. ایجاد شهرکهای فناوری و نوآوری در کنار شهرکهای صنعتی موجود، فضایی برای فعالیت شرکتهای استارتآپی و دانشبنیان بومی فراهم میآورد تا جوانان تحصیلکرده بهجای مهاجرت، در شهر خود فعالیت کنند. همچنین با توجه به ظرفیت عظیم کشاورزی منطقه، صنایع تبدیلی کشاورزی باید اولویت ویژه یابند. دولت محلی با اعطای معافیتهای مالیاتی موقت، ارائهی زمین صنعتی با قیمت مناسب (از طریق توسعهی شهرکهای صنعتی جدید در اراضی غیرکشاورزی) و تسهیل فرآیند اخذ مجوز، میتواند بخش خصوصی را به احداث کارخانجات فرآوری محصولات کشاورزی ترغیب کند. کارخانههای مدرن شالیکوبی و بستهبندی برنج، تولید کنسانتره و آبمیوه از مرکبات و کیوی، واحدهای تولید لبنیات و فرآوردههای پروتئینی، و صنایع چوب و کاغذ مبتنی بر چوبهای زراعی، همگی میتوانند در بابل شکل گرفته و ضمن ایجاد ارزش افزوده، اشتغال پایدار ایجاد کنند. حمایت از سرمایهگذاری خصوصی چه از سوی سرمایهداران بومی مقیم شهر و چه بابلیهای مقیم خارج (یا حتی سرمایهگذاران ملی و خارجی در دورهی جدید)، از طریق ایجاد پنجره واحد خدمات سرمایهگذاری، تضمین امنیت سرمایه و بهبود فضای کسبوکار، از اصول این برنامه است. بدین ترتیب، طی دههی آینده چهرهی صنعتی بابل نوسازی شده و موتور اقتصادی شهر با صنایع پاک و بهرهور به حرکت درخواهد آمد.
- ایجاد زیرساختهای گردشگری (اقامتگاههای بومگردی، مسیرهای طبیعتگردی، بازارچههای محلی): گردشگری سبز و پایدار یکی از محورهای مهم توسعهی بابل در افق دهساله خواهد بود. طبیعت بکر اطراف بابل – از جنگلهای انبوه و آبشارها گرفته تا مزارع سرسبز و روستاهای زیبا – ظرفیت بالقوهای برای جذب گردشگر دارد که تاکنون کمتر بالفعل شده است. برنامهی توسعه، ایجاد اقامتگاههای بومگردی متعدد در روستاها و مناطق طبیعی بابل را ترغیب میکند. این اقامتگاهها که با مشارکت جوامع محلی اداره میشوند، همزمان با حفظ معماری بومی و سازگاری با محیط زیست، امکان اقامت امن و راحت گردشگران طبیعتدوست را فراهم میسازند. آموزش جوامع محلی برای میزبانی گردشگران، ارائهی تسهیلات مالی جهت مرمت خانههای روستایی و تبدیل آنها به اقامتگاه، و بازاریابی مقاصد گردشگری بابل در سطح ملی از اقداماتی است که در این راستا صورت میگیرد. علاوه بر اقامتگاهها، طراحی و علامتگذاری مسیرهای طبیعتگردی و پیادهروی در جنگلهای بابلکنار، حاشیهی رود بابلرود و ارتفاعات جنوبی انجام خواهد شد تا گردشگران داخلی و خارجی با امنیت و اطلاعات کافی به گشتوگذار بپردازند. ایجاد بازارچههای محلی در نقاط گردشگرپذیر شهر و روستا (برای عرضهی صنایع دستی مازندران، مرکبات و محصولات کشاورزی ارگانیک، غذاهای محلی و سوغات بابل) از دیگر طرحهاست که به درآمدزایی جوامع بومی و شناساندن فرهنگ بابل کمک میکند. همچنین ساخت مراکز فرهنگی-تفریحی و موزههای کوچک محلی برای معرفی تاریخ و آداب و رسوم بابل به مسافران در دستور کار قرار دارد. توسعهی گردشگری با رویکرد پایدار علاوه بر ارزآوری و ایجاد شغل، انگیزهی بیشتری برای حفظ محیط زیست و میراث فرهنگی در میان مردم ایجاد میکند.
- گسترش حملونقل عمومی و احداث مسیرهای دوچرخهسواری: در جهت تبدیل بابل به شهری انسانمحور و کاهش وابستگی به خودروی شخصی، ارتقای سیستم حملونقل عمومی ضروری است. طی این برنامه، ناوگان اتوبوسرانی شهری بابل نوسازی و تقویت خواهد شد و خطوط اتوبوس تندرو (BRT) یا مینیبوسهای مدرن، محلات پرتردد را به یکدیگر و به مراکز اصلی شهر متصل میکنند. ایجاد یک سامانهی یکپارچهی حملونقل منطقهای که شهرهای اطراف (از جمله بابلسر، امیرکلا، و غیره) را نیز پوشش دهد، باعث توزیع متوازن سفرها و کاهش تمرکز خودروها در مرکز بابل میشود. علاوه بر این، زیرساختهای دوچرخهسواری و پیادهروی به شکل چشمگیری توسعه مییابد؛ احداث مسیرهای ایمن دوچرخهسواری در خیابانهای اصلی و بوستانها، نصب امکاناتی چون جایگاههای پارک دوچرخه و سیستم دوچرخههای اشتراکی، شهروندان را تشویق به استفاده از حملونقل پاک میکند. به موازات آن، بهبود وضعیت پیادهروها، مناسبسازی آنها برای همهی اقشار و افزایش خیابانهای پیادهراه در مرکز شهر، فضایی بانشاطتر و عاری از ترافیک را برای مردم فراهم خواهد کرد. در افق دهساله همچنین امکانسنجی احداث یک خط ریلی سبک (تراموا) یا قطار حومهای میان بابل و شهرهای اطراف صورت میگیرد تا چشمانداز اتصال بابل به شبکهی ریلی کشور محقق گردد. مجموعهی این اقدامات، ضمن کاهش آلودگی هوا و ترافیک، کیفیت زندگی شهری را ارتقا میبخشد و بابل را به شهری هوشمند با حملونقل کارآمد بدل میکند.
چشمانداز بابل پس از ده سال
در افق دهسال پس از اجرای این برنامهی جامع، بابل سیمایی پایدار، زیبا و پویا خواهد داشت و میتواند به عنوان الگویی الهامبخش برای توسعهی شهری در شمال کشور مطرح شود. در این چشمانداز، بابل شهری است که توانسته میان پیشرفت اقتصادی و حفظ محیط زیست تعادلی مثالزدنی برقرار کند. خیابانهای شهر به جای ترافیک خفهکننده، مملو از اتوبوسهای پاک و دوچرخهسوارانی هستند که به راحتی در مسیرهای مخصوص تردد میکنند. آسمان شهر از دود و آلودگی پاکتر شده و به لطف فضاهای سبز گسترده، هر محله از پارکها و درختزاران خود بهرهمند است. حاشیهی شهر دیگر خط نامنظمی از ساختوسازهای بیرویه نیست، بلکه کمربندی سبز از مزارع احیاشده و جنگلهای حفاظتشده است که همچون ریههایی حیاتبخش، هوای تازه را به درون بابل میفرستند.
در عرصهی اقتصادی، بابل تبدیل به قطب صنایع غذایی و پاک در منطقه شده است. کارخانههای مدرن فرآوری محصولات کشاورزی، برندهای مواد غذایی با کیفیت و شرکتهای دانشبنیان فناوری در این شهر فعالاند و محصولاتشان به بازارهای ملی و حتی بینالمللی راه یافته است. نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده کاهش چشمگیری یافته زیرا بسیاری از آنان در همین صنایع و شرکتهای نوپا مشغول به کار شدهاند یا خود کسبوکارهای نوآورانهای راهاندازی کردهاند. سرمایهگذاران خصوصی و کارآفرینان، بابل را به خاطر زیرساختهای مناسب و مدیریت حمایتگرش انتخاب میکنند و پروژههای توسعهای دیگر به شعارهای توخالی بدل نمیشوند، بلکه در سایهی مدیریت پاسخگو به ثمر مینشینند. نظام مدیریتی شفاف و مشارکتی شهر، اعتماد مردم را جلب کرده و شهروندان بابلی با احساس تعلق و غرور، در نگهداری زیرساختها و پیشبرد طرحها همکاری فعال دارند.
از نظر اجتماعی و فرهنگی، کیفیت زندگی در بابل به میزان قابل توجهی ارتقا یافته است. دسترسی آسانتر به حملونقل عمومی، امکانات آموزشی و درمانی توسعهیافته در همهی بخشهای شهرستان، و فضاهای فرهنگی و ورزشی تازهساز، موجب شده که رفاه و رضایت شهروندان افزایش یابد. با کاهش مهاجرت بیرویه به مرکز شهر و رونق گرفتن شهرهای اقماری، همبستگی منطقهای بیشتر شده و توسعه به شکلی متوازنتر در همهی شهرستان بابل توزیع شده است.
بابلِ ده سال بعد همچنین نگین گردشگری سبز در مازندران خواهد بود. سالانه گردشگران فراوانی از اقصی نقاط ایران و جهان برای لذتبردن از جنگلهای سرسبز، هوای مطبوع، اقامت در کلبههای بومگردی و چشیدن طعم مرکبات و غذاهای محلی به این منطقه سرازیر میشوند. بازارچههای محلی پررونق، هنرهای دستی و سوغات بابل را به اقتصاد محلی پیوند زدهاند و حضور گردشگران، درآمد جایگزینی برای کشاورزان و روستاییان فراهم کرده است. شهر با ایجاد موزهها، جشنوارههای سالانه (مانند جشن بهار نارنج) و حفظ بناهای تاریخی خود، هویت فرهنگیاش را به بازدیدکنندگان عرضه میکند.
به طور کلی، پس از یک دهه تلاش مستمر و اجرای اصولی برنامههای توسعه، بابل از شهری با مشکلات انباشته به شهری پیشرفته و پایدار بدل شده است؛ شهری که در آن شهروندان از کیفیت بالای زندگی برخوردارند، محیط زیست ارج نهاده میشود، اقتصاد بر پایهی دانش و مزیتهای بومی میچرخد و مدیریت شهری الگویی از شفافیت و کارآمدی ارائه میدهد. چنین بابلی میتواند به عنوان مدل موفقی برای سایر شهرهای شمال کشور مطرح شود و نشان دهد که چگونه با برنامهریزی علمی، بهرهگیری از ظرفیتهای محلی و حاکمیت خوب، میتوان بر چالشها فائق آمد و آیندهای روشن را رقم زد.