ارومیه
برنامهٔ دهسالهٔ توسعهٔ شهر ارومیه در دوران پس از جمهوری اسلامی: تحلیل جامع
مقدمه
ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی، در شمالغرب ایران و مجاورت مرز ترکیه قرار دارد. این شهر با جمعیتی نزدیک به ۸۰۰ هزار نفر (بر اساس سرشماری ۱۳۹۵) دهمین شهر پرجمعیت کشور و دومین شهر بزرگ منطقهٔ شمالغرب محسوب میشود. ارومیه در جلگهٔ حاصلخیز ارومیه و در غرب دریاچهٔ ارومیه، در ارتفاع حدود ۱۳۳۰ متری از سطح دریا واقع شده است. موقعیت جغرافیایی ویژهٔ ارومیه که آن را در چهارراه ارتباطی قفقاز، آناتولی و میانرودان قرار داده، از دیرباز اهمیت تجاری و راهبردی به این شهر بخشیده است.
ارومیه همچنین دارای پشتوانهٔ فرهنگی غنی و تنوع چشمگیر قومی-مذهبی است. اکثریت جمعیت آن را ترکهای آذربایجانی تشکیل میدهند و اقلیتهای کرد، آشوری، ارمنی و سایر گروهها نیز در تاریخ شهر حضور داشتهاند. این تنوع فرهنگی در کنار پیشینهای چون تأسیس نخستین بیمارستان و مدرسهٔ مدرن ایران در ارومیه، جایگاه ویژهای به شهر در توسعهٔ آموزشی و پزشکی کشور داده است. در مجموع، ارومیه به عنوان یکی از شهرهای کلیدی شمالغرب با برخورداری از منابع طبیعی و انسانی قابل توجه، نقش مهمی در اقتصاد منطقهای ایران ایفا کرده است. با این حال، برنامهریزی برای آیندهٔ ارومیه مستلزم نگاهی واقعبینانه به چالشها و بهرهگیری هوشمندانه از مزیتهای آن است.
چالشها و مزیتها
با وجود جایگاه و ظرفیتهای ارومیه، این شهر با چالشهای متعددی روبرو است. شناخت این چالشها و نیز مزیتهای ویژهٔ ارومیه در تدوین برنامهٔ توسعهٔ دهسالهٔ دوران پس از جمهوری اسلامی ضرورت دارد. در ادامه به مهمترین چالشها و مزیتهای ارومیه اشاره میشود:
چالشها:
- خشکشدن دریاچهٔ ارومیه: دریاچهٔ ارومیه که زمانی بزرگترین دریاچهٔ شور خاورمیانه بود، بر اثر مدیریت نادرست منابع آب و خشکسالیهای پیاپی در دهههای اخیر بیش از ۹۰٪ وسعت خود را از دست داده است. خشکشدن این دریاچه پیامدهای زیستمحیطی شدیدی چون ایجاد طوفانهای نمک، تغییر اقلیم محلی و تهدید معیشت جوامع اطراف داشته و به یکی از بحرانهای بزرگ ملی بدل شده است.
- بحران منابع آب: تأمین آب ارومیه و نواحی کشاورزی پیرامون آن با بحرانی جدی مواجه است. بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی، کاهش بارندگی و رقابت بخشهای کشاورزی، شهری و صنعتی برای منابع محدود آب، وضعیت شکنندهای ایجاد کرده که پایداری توسعه منطقه را به خطر میاندازد.
- کشاورزی ناکارآمد و پرمصرف: الگوی کشت سنتی در منطقهٔ ارومیه مبتنی بر محصولات آببر مانند چغندرقند و باغات سیب، فشار سنگینی بر منابع آب وارد کرده است. روشهای قدیمی آبیاری (مانند آبیاری غرقابی) و بهرهوری پایین تولید باعث شده بهرهبرداران علیرغم مصرف عظیم آب، با مشکلات اقتصادی و پِرت محصول مواجه شوند. نمونهای از این ناکارآمدی، اتلاف بخش بزرگی از محصول سیب در سالهای اخیر بهدلیل فقدان بازارهای مناسب و امکانات صادرات بوده است.
- ضعف زیرساختهای صنعتی: ارومیه تاکنون نتوانسته صنعتی متناسب با ظرفیتهای خود ایجاد کند. بخش صنعت سهم کوچکی در اقتصاد منطقه دارد و زیرساختهای صنعتی موجود (از جمله شهرکهای صنعتی) از نظر فناوری و سرمایهگذاری توسعه نیافتهاند. نتیجهٔ این وضعیت، نرخ بیکاری بالا و اتکای بیش از حد اقتصاد محلی بر کشاورزی و واردات کالا از سایر مناطق است.
- مهاجرت نیروی انسانی و کاهش جمعیت فعال: کمبود فرصتهای شغلی پایدار و بحرانهای زیستمحیطی (مانند خشکی دریاچه) روند مهاجرت از ارومیه و روستاهای اطراف آن را تشدید کرده است. بسیاری از جوانان تحصیلکرده برای یافتن کار به شهرهای بزرگتر یا خارج از کشور مهاجرت میکنند و برخی مناطق روستایی نیز خالی از سکنه شدهاند. این مهاجرت نیروی انسانی متخصص، توسعهٔ اقتصادی آیندهٔ منطقه را با چالشی جدی مواجه ساخته است.
- حکمرانی ناکارآمد: مدیریت دولتی در سالهای گذشته نتوانسته بهطور کارآمد به مشکلات منطقه پاسخ دهد. تصمیمات مقطعی و بخشی (مانند ساخت سدهای متعدد بدون توجه به پیامدهای زیستمحیطی) در کنار تمرکزگرایی و برخی موارد فساد، مانع برنامهریزی بلندمدت و مشارکت محلی در حل مسائل شده است. نبود شفافیت و پاسخگویی کافی، اعتماد عمومی را کاهش داده و اجرای پروژههای توسعهای را با موانع جدی مواجه ساخته است.
- مشکلات زیستمحیطی فراتر از دریاچه: ارومیه و آذربایجان غربی با دیگر چالشهای زیستمحیطی نیز دستبهگریباناند. فرسایش خاک در اثر بهرهبرداری ناپایدار از اراضی، گسترش بیابانزایی و خیزش ریزگردهای نمکی از بستر خشک دریاچه، کیفیت زندگی ساکنان را تهدید میکند. همچنین دفع غیراصولی پسماندها و فاضلابها و نابودی زیستبومهای طبیعی، بر وخامت اوضاع زیستمحیطی منطقه افزوده است.
مزیتها:
- موقعیت مرزی و نزدیکی به بازارهای منطقهای: ارومیه در مجاورت مرز ترکیه و نیز در نزدیکی منطقهٔ قفقاز قرار گرفته است. این موقعیت مرزی فرصتی کمنظیر برای تبدیلشدن به دروازهٔ تجارت ایران با ترکیه، جمهوریهای قفقاز و حتی اروپا فراهم میکند. روابط فرهنگی و قومی فرامرزی (مانند اشتراکات میان آذربایجانیهای ایران با مردمان جمهوری آذربایجان و ترکهای ترکیه) نیز میتواند تعاملات اقتصادی و گردشگری با کشورهای همسایه را تسهیل نماید.
- بسترهای گستردهٔ کشاورزی: دشت حاصلخیز ارومیه با خاک غنی و تنوع اقلیمی، زمینهٔ تولید انواع محصولات کشاورزی را فراهم کرده است. این منطقه یکی از قطبهای باغداری ایران (بهویژه در تولید سیب، انگور و سایر محصولات باغی) بهشمار میآید و کشت محصولات زراعی متعددی نیز در آن رایج است. وجود نیروی کار با تجربه در بخش کشاورزی و دانش بومی غنی کشاورزان، سرمایهٔ ارزشمندی برای نوسازی و افزایش بهرهوری این بخش محسوب میشود.
- ظرفیت بازار و صادرات منطقهای: همجواری ارومیه با کشورهای همسایه، ظرفیت بالایی برای صادرات محصولات متنوع ایجاد کرده است. محصولات کشاورزی (میوهها، خشکبار، محصولات غذایی) و تولیدات صنعتی سبک منطقه میتوانند بازار مصرف مناسبی در کشورهای اطراف (از ترکیه و عراق گرفته تا جمهوری آذربایجان و ارمنستان) داشته باشند. توسعهٔ زیرساختهای تجاری مرزی و انعقاد توافقات بازرگانی دوجانبه، میتواند ارومیه را به مرکز تجارت و ترانزیت کالا در شمالغرب ایران تبدیل کند.
- جاذبههای طبیعی و تاریخی: طبیعت زیبای آذربایجان غربی و تاریخ پربار ارومیه زمینهساز رونق گردشگری در این منطقه است. دریاچهٔ ارومیه و جزایر آن (در صورت احیا)، مناطق کوهستانی بکر، آبشارها و چشمههای طبیعی از جمله جاذبههای طبیعی پیرامون شهر بهشمار میآیند. همچنین آثار تاریخی و فرهنگی متعدد نظیر کلیساهای کهن آشوری و ارمنی، مسجد جامع و بازار سنتی ارومیه و سایر بناهای تاریخی ارزشمند، پتانسیل جذب گردشگران فرهنگی را داراست.
- ظرفیت گردشگری سلامت: ارومیه با برخورداری از امکانات پزشکی مناسب و هزینهٔ نسبتاً پایین خدمات درمانی در قیاس با برخی کشورهای همجوار، پتانسیل تبدیلشدن به قطب گردشگری سلامت را دارد. وجود مراکز درمانی پیشرفته و دانشگاه علوم پزشکی در شهر میتواند بیماران خارجی (بهویژه از عراق، اقلیم کردستان عراق و جمهوری آذربایجان) را برای دریافت خدمات درمانی به ارومیه جذب کند. همچنین در صورت احیای دریاچه، امکان بهرهگیری از خواص درمانی نمک و لجن دریاچه (مشابه آنچه در دریای مرده انجام میشود) برای جذب گردشگران سلامت وجود خواهد داشت.
برنامهٔ دهساله
برنامهٔ توسعهٔ دهسالهٔ ارومیه در دوران پس از جمهوری اسلامی بر مبنای رفع چالشهای مذکور و بهرهگیری حداکثری از مزیتهای شهر تدوین شده است. این برنامه محورهای اصلی زیر را در بر میگیرد:
- احیای دریاچهٔ ارومیه و مدیریت پایدار منابع آب: اولویت نخست، نجات دریاچهٔ ارومیه از طریق اقدامات علمی و همکاری منطقهای (میان استانهای حوزهٔ آبریز و حتی تعامل با نهادهای بینالمللی) است. کاهش برداشت آب از حوضهٔ آبریز دریاچه با بهینهسازی مصرف در بخش کشاورزی و صنعت، جلوگیری از حفر چاههای غیرمجاز جدید و رهاسازی حقآبهٔ دریاچه از سدهای موجود، از اقدامات اساسی در این زمینه خواهد بود. اصلاح الگوی کشت در محدودهٔ دریاچه (جایگزینی محصولات پرمصرف آب با گونههای کمآببر) به همراه اجرای طرحهای مدیریت یکپارچهٔ منابع آب و بهرهگیری از فناوریهای نوین (مانند سامانههای آبیاری هوشمند)، شرایط احیای تدریجی دریاچه را فراهم میکند. همچنین اکوسیستمهای طبیعی اطراف دریاچه (تالابها و پارک ملی) با قرق مناطق حساس، نهالکاری برای مهار ریزگردهای نمکی، و حفاظت از گونههای جانوری منحصربهفرد تقویت میشوند تا محیطزیست منطقه بازسازی گردد.
- نوسازی کشاورزی و توسعهٔ صنایع تبدیلی: در بخش کشاورزی، گذار به روشهای بهرهور و پایدار در دستور کار قرار میگیرد. ترویج کشت محصولات کمآببر (مانند گیاهان دارویی، پسته، زعفران یا سایر محصولات متناسب با اقلیم منطقه) به جای کشتهای پرمصرف آب، بخش مهمی از این راهبرد است. توسعهٔ کشاورزی گلخانهای، مکانیزاسیون و استفاده از آبیاری قطرهای و هوشمند به افزایش تولید در واحد سطح و کاهش مصرف آب کمک خواهد کرد. دولت محلی و بخش خصوصی با همکاری یکدیگر، زیرساختهای لازم را از طریق ارائهٔ تسهیلات مالی، آموزش کشاورزان و ایجاد شبکههای توزیع بهینه فراهم میکنند. همچنین ایجاد و گسترش صنایع تبدیلی (مانند واحدهای بستهبندی، فرآوری مواد غذایی، تولید کنسانتره میوه و محصولات لبنی) در منطقه مورد حمایت قرار میگیرد تا محصولات کشاورزی با ارزش افزودهٔ بیشتر عرضه شده و کشاورزان از نوسانات بازارهای خامفروشی مصون بمانند.
- توسعهٔ زیرساختها و شهرکهای صنعتی با تأکید بر صادرات: بخش صنعت ارومیه طی دههٔ آینده با سرمایهگذاری هدفمند و اصلاح زیرساختها تقویت میشود. ایجاد و تکمیل شهرکهای صنعتی جدید با مشارکت فعال بخش خصوصی و ارائهٔ مشوقهای سرمایهگذاری (مانند معافیتهای مالیاتی در مناطق کمتر توسعهیافته) در دستور کار است. صنایعی مبتنی بر مزیتهای منطقهای توسعه مییابند؛ از جمله صنایع غذایی و فرآوری محصولات کشاورزی، صنایع معدنی و تولید مصالح ساختمانی، تا هم نیازهای داخلی استان تأمین و هم مازاد تولید به کشورهای همسایه صادر شود. بهمنظور تسهیل صادرات، زیرساختهای بستهبندی، استانداردسازی و لجستیک مدرن در نزدیکی مرز ایجاد خواهد شد (مانند احداث پایانههای صادراتی مجهز به سردخانه و انبار کالا). بدینترتیب ارومیه میتواند با بهرهگیری از بازار بزرگ ترکیه و کشورهای قفقاز، موقعیت خود را به عنوان یک قطب صنعتی-تجارتی در شمالغرب کشور تثبیت کند.
- توسعهٔ گردشگری (طبیعی، تاریخی و سلامت): در افق دهساله، گردشگری به یکی از محورهای اصلی تنوعبخشی اقتصاد ارومیه تبدیل خواهد شد. با احیای نسبی دریاچهٔ ارومیه، فرصتهای بومگردی پیرامون دریاچه (مانند تماشای پرندگان مهاجر و امکان شناور شدن در آب شور) مجدداً احیا میشود. زیرساختهای گردشگری طبیعی شامل ایجاد پارکهای ساحلی، مسیرهای طبیعتگردی در کوهستانهای اطراف و اقامتگاههای بومگردی در روستاهای حاشیهٔ دریاچه توسعه مییابد. همزمان میراث تاریخی و فرهنگی شهر با مرمت بناهای ارزشمند (از کلیسای ننهمریم گرفته تا مسجد جامع و عمارتهای تاریخی شهر) و برگزاری جشنوارههای فرهنگی، بهعنوان جاذبهای برای گردشگران داخلی و خارجی معرفی خواهد شد. در حوزهٔ گردشگری سلامت نیز سرمایهگذاری در تجهیز بیمارستانها و کلینیکهای تخصصی صورت میگیرد و با تبلیغ مزایای ارومیه (از چشمههای آبگرم اطراف تا درمانهای مبتنی بر نمک و لجن دریاچه)، این شهر به مقصدی مطلوب برای بیماران و گردشگران سلامت منطقه تبدیل میشود.
- ارتقای حملونقل و اتصال منطقهای: بهبود شبکهٔ حملونقل پیشنیاز شکوفایی سایر بخشهای توسعهٔ ارومیه است. در این برنامه، تکمیل و ارتقای بزرگراههای ارتباطی ارومیه به مرزهای ترکیه و عراق (از جمله محور ارومیه–سرو و ارومیه–تمرچین) و نیز اتصال بهتر به شبکهٔ بزرگراهی ملی (مانند مسیر ارومیه–تبریز و ارومیه–سنندج) بهصورت جدی پیگیری میشود. در حوزهٔ ریلی، علاوه بر ارتقای بهرهوری خط آهن ارومیه–مراغه، تلاش برای امتداد آن تا مرز ترکیه (اتصال به راهآهن وان یا کارس) جهت حملونقل سریعتر کالا و مسافر هدفگذاری شده است. فرودگاه بینالمللی ارومیه نیز با توسعهٔ زیرساختهای خود و افزودن پروازهای مستقیم به مقاصد مهم منطقهای (مانند استانبول، آنکارا، باکو و اربیل)، نقش پررنگتری در تسهیل تجارت و گردشگری بر عهده خواهد گرفت.
- اصلاح حکمرانی و عدالت اجتماعی: اجرای موفق برنامههای توسعهای مستلزم اصلاحات اساسی در نظام حکمرانی محلی است. در دورهٔ پس از جمهوری اسلامی، تمرکز بر ایجاد ساختاری شفاف و پاسخگو در مدیریت شهری و استانی خواهد بود. تفویض اختیارات بیشتر به نهادهای محلی و انتخابی (شوراهای شهر و روستا) و حذف بروکراسیهای زائد، امکان تصمیمگیری سریعتر و متناسب با نیازهای منطقه را فراهم میکند. مشارکت فعال شهروندان و نخبگان بومی در تدوین و نظارت بر پروژهها تشویق میشود تا حس مالکیت عمومی نسبت به طرحهای توسعه تقویت گردد. همچنین جذب سرمایهگذاری و واگذاری پروژههای عمرانی و خدماتی به بخش خصوصی توانمند، بهرهوری را بالا برده و فساد اداری را کاهش خواهد داد. در بعد عدالت اجتماعی، بر ارتقای آموزش و مهارتآموزی جوانان منطقه (از طریق گسترش آموزشهای فنیوحرفهای و حمایت از دانشگاههای کارآفرین) و نیز ایجاد اشتغال پایدار برای آنان تأکید میشود تا همهٔ اقشار جامعه از ثمرات توسعه بهرهمند گردند.
چشمانداز دهساله
در نتیجهٔ اجرای اقدامات یادشده طی ده سال آینده، ارومیه چشمانداز تبدیلشدن به شهری توسعهیافته، پایدار و زیستپذیر در شمالغرب ایران را خواهد داشت. در افق این برنامه، ارومیه شهری با محیطزیست احیاشده (دریاچهٔ زنده و اکوسیستمهای حفاظتشده)، اقتصاد متنوع و زیرساختهای مدرن خواهد بود. این شهر به یکی از قطبهای صنعتی و تجاری منطقه بدل میشود که از تعامل فعال با اقتصاد کشورهای همسایه (بهویژه ترکیه، عراق و جمهوریهای قفقاز) بهرهمند است و به مرکز تبادلات بازرگانی فرامرزی تبدیل شده است.
همچنین صنعت گردشگری در ارومیه شکوفا شده و این شهر به مقصدی جذاب برای طبیعتگردان، علاقهمندان تاریخ و گردشگران سلامت تبدیل میگردد. کیفیت زندگی شهروندان بهبود یافته و مهاجرت نخبگان به خارج از منطقه کاهش پیدا کرده است؛ به علاوه فرصتهای شغلی گستردهای برای جوانان محلی ایجاد شده است. ارومیهٔ ده سال آینده میتواند به نمادی از موفقیت در احیای محیطزیست و توسعهٔ انسانی در ایران پس از جمهوری اسلامی بدل گردد – شهری که با تکیه بر مشارکت مردم و مدیریت کارآمد، فصل نوینی از پیشرفت و آبادانی را رقم زده است.